پس از رانندگی در کنار آب در آن روز زمستانی، برایان لاوری فکر کرد که سگی را میبیند که در امواج آب میپرد، اما بعد متوجه شد که هوا برای شنا کردن خیلی سرد است.
برایان میگوید: «و سپس به عقب نگاه کردم و فقط بازوهای کوچک و پاهایی را دیدم که در حال حرکت بودند.»
بدون فکر کردن، برایان به سمت آب یخ زده دوید تا به سینههایش رسید و کودک کوچکی را دید که رو به پایین شناور بود.
برایان میگوید: «این اتفاق بسیار دردناک بود. میترسیدم که وقتی حرکت نکرد… اتفاق بدی افتاده باشد.»
وقتی برایان بدن کوچک را برگرداند، صورت یک پسر بچه کوچک را دید.
برایان میگوید: «صورتش سرخ شده بود و سپس نفس عمیقی کشید.» برایان پسر را در آغوش گرفت و با خیال راحت به ساحل برد. «میدانید این یک هدیه بود. خیلی ممنونم.»
این اتفاق در سال 1968 رخ داد، زمانی که برایان به سختی 18 ساله بود. پسری که او نجات داده بود، مایکل پیکاپ، تازه دو ساله شده بود.
برایان میگوید: «و این آخرین باری بود که مایکل را دیدم. تا حدود سه هفته پیش.»
مایکل بزرگ شده بود و در بریتیش کلمبیا به یک مقاله قدیمی روزنامه درباره این حادثه با عنوان «کودکی از غرق شدن نجات یافت» برخورد کرد و متوجه شد که این چیزی بیش از یک داستان درباره کودکی ماجراجویانه است.
مایکل از دفتر خود در ویکتوریا میگوید: «اگر این مرد نبود، من مرده بودم. من امروز اینجا نبودم.»
بنابراین مایکل شروع به جستجوی آنلاین برای برایان در بریتیش کلمبیا کرد و سپس او را در نوا اسکوشیا پیدا کرد و سپس از سراسر کشور پرواز کرد تا برای اولین بار پس از 56 سال با هم ملاقات کنند.
مایکل میگوید: «انگار ما همدیگر را میشناختیم بدون اینکه همدیگر را بشناسیم. واقعا خیلی زیبا بود.»
برایان اضافه میکند: «این حرکت بود.»
در حالی که برایان در آن زمان چندین نامه تشکر از خانواده مایکل دریافت کرده بود و او را «شجاع» و «معجزه» مینامیدند، مایکل در نهایت توانست قدردانی خود را شخصاً ابراز کند و برایان را قهرمان خطاب کرد.
برایان میگوید: «این به روشی که نمیتوانید با کلمات بیان کنید، شما را تحت تأثیر قرار میدهد.»
مایکل میگوید این تجربه به او الهام بخشیده است تا با کمک به دیگران، این لطف را جبران کند. او علاوه بر کار به عنوان حسابرس کل بریتیش کلمبیا، به تازگی به دلیل خدمات برجسته عمومی، مدال تاجگذاری پادشاه را دریافت کرد.
برایان میگوید: «شما نمیتوانید در گذشته زندگی کنید، نمیتوانید در آینده زندگی کنید. شما فقط امروز را دارید.»
بنابراین، برایان میگوید، از هر لحظه لذت ببرید و همیشه به دیگران کمک کنید تا همین کار را انجام دهند.
هنوز نظری ارسال نشده!